شاید خیلیا حکمت سر سفره نشستن رو ندونن
ولی من میبینم که یک نفر از آدمای سفره کم شده و هضم این قضیه از هضم تمام غذا ها برام سنگین تره...جای یک مرد..یک پدر
شاید خیلیا حکمت سر سفره نشستن رو ندونن
ولی من میبینم که یک نفر از آدمای سفره کم شده و هضم این قضیه از هضم تمام غذا ها برام سنگین تره...جای یک مرد..یک پدر
چه سخته منتظر قاصدک بودن!
در جاده ای که بادی در اون نمی وزه...
این روزا چه قدر دلم هوای اون روزا رو کرده ...
این روزها حال اون بچه ای رو دارم که هیچکس
تو کوچه بازیش نمیده...
خیلی ها با هم جفت بودند ولی جور هیچوقت...
از تصمیم های یکطرفه..
از رفتن های بی اجازه..
از شکستن های بی مورد..
از اینکه خیلی ها به نام دیگران و بکام خود عمل می کنند بیزارم....
تظاهر به خوب بودن حالم زجر آور ترین ترین حرکت دنیاست....
محکم باش
وقتی خیلی نرمی...
اونوقت هی خم میشی
همه خمت میکنن حتی اون کسی که ازش انتظار نداری ...
این روزها انقدر تنهام که حتی سایمو پشت سرم نمیبینم ....
یه روز پشیمون میشی از رها کردنم
مثل کودکی که تو شلوغی بازار دست مادرش رو …
تعداد صفحات : 7